از جمله حوادثی که در طول تاریخ اسلامی و علی الخصوص یکی دو دهه اخیر در مجامع اهل سنت و حتی برخی از شیعیان مطرح میشود موضوع هجوم به خانه حضرت علی(ع) بعد از وفات رسول خدا است، و آن جسارتها و اهانتهایی که بر آن حضرت و همسر معصومهاش وارد شد.
به رغم اینکه بسیاری از مصادر فریقین به این واقعه دردناک اشاره بلکه تصریح کردهاند ولی برخی از مخالفان گوش خود را بر این واقعه مهم بسته و درصدد توجیه یا دفاع از عاملان آن بر آمدهاند!!!
و با احتمالات و سوالهای بیجهت که میکنند درصدد بسته شدن این پرونده برآمدهاند!!!
گاهی میگوید:مگر حضرت علی(ع) در آن موقع نبود تا از حضرت زهراء(س) دفاع کند؟ چگونه باورش ممکن است که بگوییم حضرت علی(ع) در مقابل این وقایع سکوت اختیار کرده است؟!!!
چگونه خلافت از او گرفته شد و سکوت کرد؟!!!
مگر حضرت علی(ع) همان شجاعی نیست که قلعه خیبر را فتح کرده و شجاعان از مشرکان را به خاک و خون کشید؟!
چرا صحابه که این واقعه را دیدند سکوت اختیار کرده و از حضرت دفاع نکردهاند؟!…
اینک جا دارد این سوالها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
1-ملاحظه وضعیت سیاسی
کسانی که کمترین مطالعه در تاریخ اسلامی را داشته و در مورد آن تفکر و تامل کردهاند پی میبرند به این که کاری را که امام علی (ع) در آن عصر و زمان انجام داد عین صواب و مطابق حق بود. آیا حضرت میتوانست با افرادی همچون ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح و خالدبن ولید و مغیره بن شعبه و اُسید و بشیر با پشتیبانی قبیله بنیاسلم درگیر شود که همگی راهها و کوچههای شهر مدینه را با اسلحه و مشعلهای آتشین خود پر کرده و در جستجوی مخالفان انقلاب مسلح خود بودند تا با او به مقابله بپردازند؟آیا اگر امام با آنها به مقابله میپرداخت اثری از اسلام باقی میماند؟
با کمی بررسی و سیر اجمالی در موقعیت سیاسی- اجتماعی آن زمان پی میبریم که اسلام و مسلمین از هر طرف مورد هجوم و خطر قرار گرفته بود؛ از طرفی در محاصره دشمنان خارجی از ایران و روم بوده و از طرف دیگر گرفتار مدعیان نبوت و منافقان و ستون پنجم دشمن بود، کسانی که به جهت ضربه زدن به اسلام، وارد اسلام شده و هرگز به دنبال حفظ منافع اسلام نبودند، بلکه درصدد ضربه زدن به اسلام در مواقع حساس بودند.
آری، بخاطر اسلام و به جهت اینکه دین خدا به دست ما برسد باید یک نفر که بر حق و حقیقت است جانفشانی و از خود گذشتگی کند و با صبر و بردباری که مینماید به اهداف بلند مدت خود برسد و او کسی جز علیبنابیطالب علیه السلام نبود.
2-ابراز کینهها
در روایات بسیاری از پیامبر (ص) نقل شده که زود است امت او کینهها و عقدههایی را که از اسلام و رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع) داشتند بعد از وفات پیامبر بر علی(ع) وارد کنند.
حاکم نیشابوری به سند خود از حیان اسدی نقل کرده که گفت: از علی(ع) شنیدم که میفرمورد: رسول خدا(ص) به من فرمود:همانا امت زود است که بعد از من بر تو نیرنگ کنند در حالی که تو بر ملت من بوده و بر سنت من قتال میکنی، هر کس تو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کس تو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است، و به طور حتم زود است که محاسنت به خون سرت خضاب شود.(مستدرک حاکم کتاب معرفه الصحابه ح 4686)
و نیز ابن عساکر به سندش از انس بن مالک نقل کرده که گفت:
ما با رسول خدا(ص) از مدینه خارج شذیم گذرمان به باغی افتاد. علی-رض- عرض کرد: چه قدر این باغ زیباست؟پیامبر(ص) فرمود باغ تو در بهشت از این زیباتر است. تا اینکه از هفت باغ گذر کرد و در تمام آنها علی میگفت:ای رسول خدا! چه قدر این باغ زیباست و پیامبر (ص) در جواب او میفرمود: باغ تو در بهشت از این زیباتر است.آنگاه پیامبر(ص) سر خود را بر یکی از شانههای علی(ع) گذاشت و گریست. علی(ع) به او فرمود: چه چیزی شما را به گریه درآورد ای رسول خدا؟ حضرت فرمود: کینههایی در سینههای اقوامی که آنها را بر سر تو نمیریزند تا اینکه از دنیا رحلت کنم. علی-رض- عرض کرد:چه کنم ای رسول خدا(ص)؟ حضرت فرمود صبر میکنی. علی(ع) عرض کرد اگر نتوانستم؟ فرمود: به پیشواز امر زیبا(دشوار) میروی.حضرت عرض کرد:آیا دینم سالم خواهد بود؟پیامبر(ص) فرمود:دینت سالم خواهد بود.(تاریخ مدینه دمشق ج 42 ص 323)
?-قصد کشاندن اهل بیت(ع) به درگیری
مردم باید بدانند که هجوم بر خانه حضرت علی(ع) و فاطمه(ع) اهداف دیگری نیز داشت که یکی از آنها کشاندن پای اهل بیت رسول خدا(ص) به معرکه نزاع و درگیر کردن آنهاست تا در این درگیری متعرض اهل بیت شده و آنها را نابود ساخته و تصفیه سیاسی نمایند و از این طریق اسلام را نابود کنند. و لذا حضرت علی(ع) از این توطئه شوم آگاه بود و میدانست که چه نقشههایی برای ضربه زدن به اسلام از داخل و خارج کشیده شده تا با اهداف بلند پیامبر(ص) مقابله کنند، و با تدابیر حکیمانهای که حضرت اندیشید همه نقشههای آنان را نقش بر آب کرد.
مگر نبود که پیامبر(ص) در ابتدای بعثت به جهت کمبود یار و یاور از مسلمانان، با تدبیر و اندیشه و آرام آرام اهداف خود را پیگیری میکرد و دست به جنگ و جهاد نمیزد و حتی بعد از هجرت تا مدتها این سیاست به جهت ضعف اسلام و مسلمانان ادامه داشت تا اینکه اسلام قدرت پیدا کرد و مسلمانان قوت گرفتند.
حال اگر مسلمانان با آن تعداد کمی که بودند دست به شمشیر برده و با قریش میجنگیدند، هرگز پیامبر(ص) نمیتوانست به اهداف عالی خود برسد و بدون هیچگونه نتیجهای به دست دشمنانش به قتل میرسید و اصحاب و پیروانش نیز مورد شکنجه قرار میگرفتند. و لذا حکمت و تدبیر حکیمانه حضرت بر این تعلق گرفت که دعوت او همراه با صبر بر اذیت و آزار و شکنجه دوام یافته تا به اهداف عالی خود نایل گردد، تا خوب از بد تمییز داده شده و نخبهها رو شوند.
این سیاست حکیمانه و هوشمندانه به طور وضوح و آشکار از حضرت علی (ع) بعد از وفات رسول خدا(ص) تکرار شد و حضرت علی (ع) با صبر و تحمل مصائب بر خود و اهل بیتش و بعد از او امامان معصوم از ذریه آن حضرت با صبوری و تدبیر عاقلانهای که داشتند این اهداف والا را دنبال کرده و به مقصد نهایی رساندند.
آری، با این بیان میتوانیم عملکرد حضرت علی (ع) را بعد از هجوم به خانه فاطمه زهرا(س) و دست به شمشیر نبردنش را توجیه کنیم، توجیهی که بس عاقلانه به نظر میرسد.
مطالب مرتبط:
اهل سنت و امامت حضرت علی (ع)
سکوت حضرت علی(ع) در برابر شکنجه دادن فاطمه زهرا(س)