خاتم پیامبران، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نمونه کاملی از عقل و کمال و فضیلت بود بهطوری که خداوند، او را با آیه «و إنّک لعلی خُلقٍ عَظیم؛ به راستی که تو را خویی والاست»1؛ مورد ستایش قرار داده است. خُلق به معنای صفاتی است که از انسان جدا نمیشود و همچون خلقت و آفرینش او میگردد. تعدادی از مفسران، خُلق عظیم پیامبر را به صبر، گستردگی ...بذل و بخشش، رفق و مدارا با مردم، تحمل سختیها در مسیر دعوت به سوی خدا و عفو و گذشت تفسیر کردهاند ولی خلق عظیمِ پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله)، منحصر به این موارد نبود. ارزش والای اخلاق کریمانه پیامبر، زمانی نمودِ بهتری پیدا میکند که به رفتار و اخلاقیات مردمِ عربِ جاهلی بنگریم. پیامبر گرامی اسلام در محیطی پرورش یافته بود که مردمان آن، غارتگری و جنگ را از افتخارات خود میشمردند و به آن مباهات میکردند. بسیاری از اشعار و داستانسراییهای به جا مانده از آنها هم نشان از همین موضوع دارد. دختران را زندهبهگور میکردند و در مقابل بتها به عبادت میپرداختند. زن در میان آنها همچون کالایی خرید و فروش میشد و از هرگونه حقوق فردی و اجتماعی حتی حق ارث محروم بود. روشنفکران عرب هم، زن را در گروه حیوانات قرار داده و از لوازم زندگی میشمردند.2
حضرت امیر (علیهالسلام) در مورد فرهنگ حاکم در آن زمان میفرمایند:
«خداوند، پیامبر را بیمدهنده جهانیان و امین وحی و کتاب خود مبعوث نمود و شما گروه عرب در بدترین آیین و بدترین مکانها به سر میبردید. در میان سنگلاخها و مارهای کر اقامت داشتید. آبهای لجن میخوردید و خون یکدیگر را میریختید و از خویشاوندان دوری میکردید. بتها میان شما سرپا بودند و از گناهان اجتناب نمیکردید»3 در چنین محیطی، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با اخلاق و منش خاص خود در میان مردم عرب ظهور نمود و با حسن معاشرت و احترام به افراد جامعه آن روز، مورد توجه همگان قرار گرفت و به راستی و درستی شهرت یافت، چنانکه بزرگترین دشمنانش هم او را امین میخواندند. پیامبر گرامی اسلام، در دوران بعثت هم مهمترین هدف خود را احیای اخلاقیات انسانی و صفات پسندیده میدانست و بارها میفرمود: «إنی بعثتُ لاتمِّمَ مکارم الاخلاق».4
در این نوشتار، گوشهای از روحیات و اخلاق کریمانه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در خانواده و معاشرت با همسر و فرزندانشان مورد بررسی قرار میگیرد. ولی در ابتدا برای آشنایی با زندگی خانوادگی پیامبر و دشواریهای ایشان در محیط خانواده، به مسئله تعدد زوجات پیامبر اشاره میشود.
با مطالعه تاریخ و شرایط آنروز، روشن میشود که ازدواجهای پیامبر، همه بنابر مصالح خاص صورت گرفته است و نشان دهنده فداکاری و از خود گذشتگی رسول خداست چرا که بدون شک زندگی با زنان متعدد که هر کدام از آنها سلیقهها و روحیات خاص خود را دارند، با وجود مشغلههای فراوان در سالهای آغازین حکومت اسلامی در مدینه و جنگها و مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی، کار آسانی نیست. ضمن این که حضرت، در دوران جوانی، با حضرت خدیجه (علیهاالسلام) که چهل سال سن داشت ازدواج کرد و سالها همسر دیگری اختیار نکرد و ازدواجهای آن حضرت در ده سال آخر زندگی بود و بیشتر همسران ایشان هم زنانی سال خورده و یتیمدار بودند و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) تنها برای سرپرستی آنها و فرزندان یتیمشان با آنها ازدواج میکرد. تعدادی از این ازدواجها هم برای متمایل کردن قبایل مختلف به اسلام و کاهش کینهها صورت میگرفت.5
اولین همسر حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) خدیجه (علیهاالسلام) است که از خاندان سرشناس و از بانوان ثروتمند و محترم مکه به شمار میرفت و به دلیل حسن شهرت و فضایل اخلاقیِ محمد امین (صلیاللهعلیهوآله)، به او پیشنهاد ازدواج داد و بعد از آن، خود، عامل مؤثری در پیشرفت اسلام شد و تمامی ثروت خود را برای گسترش اسلام و حمایت از مسلمانان مکه به کار برد. پیامبر اسلام نیز همواره او را احترام میکرد و از او قدردانی مینمود. این امر مختص به زمان حیات خدیجه نبود بلکه پس از مرگ او نیز، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، همواره او را میستود. نقل شده که روزی عایشه به پیامبر گفت: ای رسول خدا، چه قدر از خدیجه یاد میکنید؟ خدیجه پیرزنی بود و از دست شما رفت. خدا بهتر از خدیجه را به شما عنایت کرده است. رسول خدا برآشفته شد و فرمود او زمانی نبوت مرا تصدیق کرد که شما مرا تکذیب میکردید و او زمانی به من ایمان آورد که شما کافر بودید6
سوده نیز یکی از همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) است. همسرش پس از هجرت به حبشه درگذشت و او بیسرپرست و تنها ماند و برای زندگی و تأمین معاش خود مجبور بود از آیین اسلام دست بردارد و به خاندان بتپرست و مشرک خود بپیوندد. در این زمان، رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با هدف ترویج دین و قدردانی از خدمات یک مسلمان مهاجر و برای تقویت و دلداری مسلمانان مجاهد دیگر، بعد از وفات خدیجه کبری (علیهاالسلام)، با او ازدواج کرد. سوده دارای جمال و ثروتی نبود و پیامبر، تنها برای حمایت از وی، با او ازدواج کرد.7
زینب بنت الخزیمه نیز از اقوام رسول خدا بود که همسرش در جنگ بدر به شهادت رسیده بود. او نیز جمال و یا اموالی نداشت و در اواخر عمر بود که به همسری رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) درآمد و پس از چندی نیز در گذشت.
ام سلمه نیز پس از درگذشت همسرش بر اثر مجروحیت در جنگ احد، و زمانی که زنی سالخورده بود، پیامبر از او خواستگاری نمود و مسئولیت او و فرزندان یتیمش را پذیرفت. ام سلمه بعد از حضرت خدیجه از با فضیلتترین همسران رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بود.
ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش هم بنابر مصالحی صورت گرفت. او همسر زید غلام آزاد شده رسول خدا بود که پیامبر او را پسر خوانده خود نمود. در ابتدا پیامبر زینب را برای زید خواستگاری نمود و خانواده زینب به خاطر پیامبر این وصلت را پذیرفتند. این ازدواج، سرآغازی برای شکستن یکی از رسوم دوران جاهلیت عرب بود؛ زنی باشخصیت و سرشناس با بردهای ازدواج کرد؛ در زمانی که این امر مرسوم نبود. پس از مدتی بین زید و زینب اختلاف افتاد، کوشش پیامبر هم به ثمر نرسید و آن دو از هم جدا شدند. در این زمان پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) به فرمان خداوند و برای شکستن رسم جاهلی دیگر یعنی ممنوعیت ازدواج با همسرِ پسرخوانده و نیز برای جبران شکستِ زینب در زندگیاش، با او ازدواج کرد.
یکی دیگر از ازدواجهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) که منافع زیادی به دنبال داشت، ازدواج با زن بیوهای به نام جویر از قبیله بنیالمصطلق بود. این قبیله به قصد شورش بر علیه پیامبر مشغول جمعآوری اسلحه بودند که مسلمین به سوی آنها حرکت کردند. هنگامی که بنیالمصطلق، خود را در محاصره دیدند تسلیم شدند و اموال و زنان و مردان قبیله به اسارت درآمدند. جویریه که دختر رئیس قبیله بود به نزد پیامبر آمد و آزادی خود را درخواست نمود. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) که در جنگها همیشه در مورد رعایت حال اسیران سفارش میکرد شخصاً پول آزادی او را پرداخت و او را از پدرش خواستگاری نمود. او با کمال میل و رغبت با این درخواست موافقت نمود و اسلام را پذیرفت. وقتی خبر این ازدواج به مسلمانان رسید همگی گفتند: که این اسیران خویشاوندان رسول خدا هستند و همه را آزاد نمودند. بعد از این ماجرا تعداد زیادی از آن قبیله به اسلام گراویدند و قسم یاد کردند که با تمام قوا در صف مسلمین بجنگند.8به این ترتیب با این عمل رسول خدا از دشمنان اسلام کاسته شد و کینه قبیله بنیالمصطلق (ناشی از اسارت و شکست در جنگ) فروکش کرد و بر تعداد مسلمین افزوده شد.
نمونه دیگر از ازدواجهای پیامبر اسلام، ازدواج با امحبیبه دختر ابوسفیان، دشمن سرسخت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بود. امحبیبه با همسرش به حبشه مهاجرت کرده بود اما شوهرش در حبشه بر اثر تبلیغات مسیحیان از آیین اسلام برگشت و نصرانی شد و در همانجا نیز از دنیا رفت. مهاجرین حبشه هم از ترس پدر امحبیبه جرأت نگهداری از او را نداشتند. در این هنگام پیامبر با او ازدواج کرد و علاوه بر قبول مسئولیت او، گامی برای رضایت و جلب قلوب بنیامیه به اسلام برداشت. نویسنده مسیحی، گیورگیو، در کتاب «محمد، پیامبری که از نو باید شناخت» در این مورد مینویسد: «محمد، امحبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان یعنی دشمن اصلی خود شده و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه این وصلت، پیامبر اسلام با خاندان بنیامیه و هند همسر ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود جنبه فامیلی و خویشاوندی پیدا میکرد. ام حبیبه هم عاملی مؤثر برای تبلیغ اسلام در خانوادههای مکه شد».9
اینها نمونههایی از ازدواجهای پیامبر خداست که ذکر شد. چنانکه گفتیم پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در حقیقت با این وصلتها منافع زیادی را نصیب آیین نوپای اسلام کرد و از بیوهزنان و یتیمان بیسرپرست نگهداری نمود و آنچنان که بعضی از نویسندگان، این شخصیت والا را متهم کردهاند هرگز قصد کامجویی نداشته و تنها باری بر مسئولیتهای فراوان خود اضافه کرده است چرا که همسران پیامبر، جز یکی از آنها، قبل از ازدواج با پیامبر، یک یا چند بار ازدواج کرده بودند و فرزندانی داشتند. رسول گرامی اسلام اگر قصد کامجویی داشتند هرگز تا سن 53سالگی فقط با یک همسر زندگی نمیکردند، آن هم در شرایط آن روز که برای مردان، هیچ محدودیتی در ازدواج وجود نداشت و هیچ کس ازدواجهای متعدد را برای مردان نکوهیده نمیدانست. ازدواجهای پیامبر به دلایلی مانند حمایت از زنان و کودکان بیسرپرست، تقدیر از مجاهدان و مهاجرانی که در راه اسلام فداکاریهایی انجام داده بودند، ارتباط با قبایل مختلف و تحبیب قلوب آنها برای گرایش به اسلام، جلوگیری از توطئههای احتمالی، مبارزه با خرافات و اباطیل عصر جاهلیت، آزادی اسرا و... صورت گرفت و زندگی با آنها مشکلات زیادی را برای پیامبر به دنبال داشت. همان گونه که گفتیم همسران پیامبر روحیات متفاوتی داشتند و زندگی و مدارای پیامبر با آنان تا جایی بود که برای رضایت آنها حلال خداوند را بر خود حرام میکرد و در برابر ناسازگاریها و بهانهجوییهای آنها صبر مینمود تا آنجا که در مذمت آنها آیاتی بر پیامبر نازل شد.
نمونه دوم این آیات، آیههای 28و 29سوره احزاب است. نقل شده زمانی که پیامبر در غزوه خیبر، بر یهودیان پیروز شد بعضی از همسران آن حضرت تصور کردند که چون پیامبر به گنجینهها و اموال یهود دست یافته است، میتوانند زندگی تجملی و اشرافی داشته باشند و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را تحت فشار گذاشتند، در حالی که رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) آن غنائم را طبق دستور خداوند، میان مسلمانان تقسیم کرده بود. هنگامی که پیامبر اکرم با اعتراض همسران خود رو به رو شد از آنان کنارهگیری کرد. آنگاه آیات سوره احزاب نازل شد و همسران پیامبر را بین زندگی فقیرانه پیامبر و سرای آخرت یا دنیا و زر و زیور آن مخیر ساخت ولی همه آنها زندگی با پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) را انتخاب کردند و این امر ناشی از اخلاق حسنه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و حسن معاشرت ایشان با آنها بود.
با اینکه خداوند به آن حضرت این اجازه را داده بود که حق هر کدام از همسرانش را که میخواهد، مقدم بدارد و آنها هیچ حق اعتراضی نداشته باشند،10با اینحال نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در محیط خانواده هیچ ترجیحی بین آنها قائل نمیشد و همواره عدالت و مساوات را رعایت مینمود و برای آسایش و رضایت آنان تلاش میکرد و در مورد کسانی که در خصوصِ آسایش خانواده خود کوتاهی میکردند میفرمود:
از رحمت خدا به دور است کسی که خانواده خود را ضایع کند و آنها را به حال خود واگذارد.11
همسران رسول خدا با اینکه از نظر سن و سال، شرایط خانوادگی و اصل و نسب در یک سطح نبودند پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) مهریه آنها را مساوی قرار داد و فرقی بین آنها قائل نشد. به طور مساوی به آنها رسیدگی میکرد و به حجرههای آنان سر میزد و از آنها احوالپرسی میکرد و همیشه پارهای از وقتش را در اختیار خانواده و همسرانش قرار میداد. حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: وقتی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به منزل وارد میشدند وقتشان را سه قسمت میکردند؛ یک قسمت برای عبادت و ستایش خداوند متعال، قسمتی برای گفتگو و نشستن با خانواده و یک قسمت هم برای خودشان».12
همه همسران حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) در یک منزل جای داشتند و با وجود این که رفتارهایی مانند رقابت و چشم و همچشمی و... در بین زنان رایج است، همچنین با وجود فقر و تنگدستی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که ایجاب میکرد همیشه در میان همسرانش اختلاف و ناراحتی حکومت کند، هرگز در زندگی خانوادگی پیامبر شاهد ناسازگاریها و خصومتهای معمول نیستیم و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) مانند شخصی فارغالبال به وظایف رسالت و رهبری خود در جامعه میپرداخت و به دور از خصومتهای خانوادگی و مسائل مربوط به آن، به اداره جنگها و تبلیغ دین و رسیدگی به امور مسلمین مشغول بود.
اوقات رفت و آمد به حجره هر کدام از همسرانش منظم بود. حتی در ایام بیماریِ قبل از رحلت هم، با اینکه کسی چنین انتظاری نداشت، طبق برنامه معین به منازل همسرانش میرفت، تا زمانی که مرض ایشان شدت یافت و همگی اجازه دادند که در منزل عایشه بماند.13
با اینکه خشونت و بدرفتاری با زنان در عصر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) امر رایجی بود، حضرت همیشه از آن نهی میکرد و مسلمانان را در مورد همسر و خانوادهشان سفارش مینمود و میفرمود: «بهترین شما، برترین شما نسبت به خانوادهاش است و من نیز بهترین شما برای خانواده خود هستم».14
همسران پیامبر، شأن و مرتبه پیامبر را درک نمیکردند و گهگاه با بهانهجوییها و آزار و اذیت پیامبر، موجب ناراحتی ایشان میشدند ولی ایشان هرگز خشونت اخلاقی از خود نشان نمیداد و همواره با آنها با عطوفت و مهربانی و عدالت رفتار میکرد و بد زبانیشان را تحمل کرده، آنها را مورد سرزنش قرار نمیداد. تنها یک بار برای تأدیب آنها، از آنان کنارهگیری کرد تا اینکه آیه تخییر نازل شد و همسران پیامبر را بین باقی ماندن بر همسری رسول خدا و زندگی ساده و بی پیرایه و همراه با قناعت ایشان و یا طلاق و به دست آوردن زندگی تجملی دنیا مخیر کرد و همه آنها که شیفته اخلاق کریمانه رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) بودند زندگی با حضرت را انتخاب کردند و بر زندگی خویش باقی ماندند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بعد از فراغت از کارهای اجتماعی، همگام با همسران خود در کارهای خانه مشارکت مینمود و لباسهای خود را وارسی میکرد، کفش خود را وصله میزد و گوسفندان را میدوشید.15
همانطور که میبینیم شخصیت بزرگی همچون رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بسیار متواضعانه و با گذشت و بردباری بر پایه رحمت و محبت در خانواده رفتار میکند و با وجود تفاوتهای زیادی که بین آن زنان وجود دارد همه را راضی نگه میدارد و عادلانه رفتار میکند.
رسول خدا در رفتار با کودکان و فرزندان خود نیز بینظیر بود و همیشه با مهربانی و عطوفت با آنها برخورد میکرد. در زمانی که اعراب، دختران را زندهبهگور میکردند، پیامبر دخترش فاطمه (علیهاالسلام) را بسیار تکریم مینمود. احترام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به دخترش بیش از آن چیزی بود که مردم انتظار داشتند و بسیار بیشتر از احترام معمول پدران به دخترانشان بود. حضرت، امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) را بسیار دوست داشت. آنها را روی زانوان خود مینشاند و به آنها محبت میکرد. امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در حال سجده بر گردن و پشت مبارک ایشان مینشستند و حضرت آن قدر سجده را طولانی میکرد که آنها خود، پایین بیایند. روزی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) آنها را روی زانوان خود نشانده بود و میبوسید. فردی گفت: من ده پسر دارم و تا به حال یکبار هم آنها را نبوسیدهام. حضرت در پاسخ فرمود: کسی که دلرحم نیست خدا هرگز به او رحمت ندارد.16این رفتار پیامبر با کودکان، مختص فرزندان خود نبود بلکه همه کودکان را دوست میداشت و برای آنها احترام قائل بود و با کودکان رفتار کودکانه داشت و دست بر سر و صورتشان میکشید و به آنها سلام میکرد.
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) تأکید زیادی بر احترام به زنان و کودکان داشتند و میفرمودند: تکریم نمیکند زنان را مگر فرد کریم و کسی به آنها اهانت روا نمیدارد مگر فرد فرومایه و پست.17همچنین در مورد تکریم دختران و رفع تبعیض میان دختر و پسر میفرمودند: بهترین فرزندان شما دختران هستند.18
چنانکه دیدیم سازگاری با همسر، محبت و مهربانی در خانواده و مهر ورزیدن به فرزندان، سنّتِ رسول خداست و این جا این سؤال پیش میآید که ما در الگوگیری و پیروی از سنت رسول خدا تا چه اندازه موفق بودهایم؟ آیا پیروی از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) منحصر به اعمال عبادی است؟
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نمونه کامل انسانی با فضیلت است که در همه شئون زندگی میتواند الگو و سرمشق خوبی برای همه مسلمانان باشد. حتی اگر افراد جامعه امروز، تنها در بُعد خانوادگی، به سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) عمل کنند و زندگی خود را بر پایه محبت و برخوردهای نیکو قرار دهند بسیاری از مشکلات آنها به آسانی قابل رفع خواهد بود و کانون خانواده، محل آرامش و انس و الفت خواهد شد و اینجاست که قرآن کریم میفرماید:
«از نشانههای او(خداوند متعال) ایناست که از نوع خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت قرار داد».19
یک نکته :
علت ازدواج پیامبر با عایشه نیز همانگونه که بدان اشاره شده بنابر مصالحی بوده عایشه دختر ابوبکر دارای قبیله بزرگی بود و پیامبر برای نفوذ سیاسی و اجتماعی با عایشه ازدواج نمود . و این ازدواج سد راه محکمی برای مخالفتهای مشرکین بود .
ثانیا این ازدواج بخاطر اصرار ابوبکر صورت گرفته چون ابوبکر این ازدواج را افتخار بزرگی برای خود میدانست ثالثا عایشه جمال و زیبایی نداشته است تا بحث غریزه جنسی یه میان آید. و رابعا قضیه نه سالگی عایشه که بیان میشود باید خاطر نشان ساخت قوای جسمانی مردمان آنزمان و نیز عربها بخاطر آب و هوای خاص خودش قابل مقایسه با زمان امروزی و نیز مناطق دیگر نیست.
مطالب مرتبط:
تعدد زوجین
تعدد همسر؛ ممنوع؟!
اشکالات و معایب چند همسرى
تعدد زوجات در نگاهی کوتاه
پینوشتها:
1-قلم /4
2-فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ص 30.
3-نهج البلاغه.
4-مستدرک الوسائل، ج 11ص 187.
5-تربیت نبوی، ذبیح الله اسماعیلی، ص 53.
6-بحارالانوار، ج 16، ص 8 .
7-همسران رسول خدا، عقیقی بخشایشی، ص 20و 21.
8-همان، ص 60-59.
9-همان، ص 64-63.
10-احزاب / 51.
11-وسایل الشیعه، باب العفو عن الزوجه.
12-المیزان، ج 6، ص 304.
13ـ همسران رسول خدا، ص 109.
14ـ نهج الفصاحه، ص 152.
15ـ مکارم الاخلاق، ج 1، ص 15.
16ـ همان، ص 220.
17ـ نهج الفصاحه، ص 318.
18ـ بحارالانوار، ج 104، ص 91.
19ـ سوره روم/ 21.